آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ مهر ۱۴۰۴

    Mayoral

    ˈmeɪərəl ˈmeərəl

    معنی mayoral

    adjective

    وابسته به شهردار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج mayoral

    معنی mayoral به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «mayoral» در زبان فارسی به معنای «مربوط به شهردار» یا «وابسته به مقام شهرداری» ترجمه می‌شود.

    این واژه از ریشه‌ی mayor به معنی «شهردار» گرفته شده و با افزودن پسوند al- به معنای «وابسته به» یا «مربوط به»، شکلی صفتی پیدا کرده است. بنابراین، هر زمان که از تصمیمات، وظایف، یا رویدادهایی سخن گفته می‌شود که به مقام شهردار یا ساختار اداری شهرداری مرتبط‌اند، از واژه‌ی «mayoral» استفاده می‌شود. این واژه معمولاً در متون رسمی، حقوقی و اداری به‌کار می‌رود و نشان‌دهنده‌ی حوزه‌ی مسئولیت‌ها، قدرت یا سیاست‌های یک شهردار است.

    در ساختار اداری و شهری، اصطلاح «mayoral» اغلب برای توصیف اقدام‌ها یا برنامه‌هایی به کار می‌رود که تحت هدایت یا نظارت مستقیم شهردار انجام می‌شود. برای مثال، عبارت mayoral election به معنای «انتخابات شهرداری» است، یعنی فرآیندی که در آن شهروندان فردی را برای مقام شهردار انتخاب می‌کنند. همچنین mayoral office به معنای «دفتر شهردار» است که مرکز تصمیم‌گیری‌ها و هماهنگی‌های اجرایی در سطح شهر محسوب می‌شود. در این حوزه، واژه‌ی «mayoral» به نحوی نماد قدرت اجرایی و مدیریتی در محیط شهری است، جایی که تصمیم‌های کلان در زمینه‌ی حمل‌ونقل، خدمات عمومی و زیباسازی شهری گرفته می‌شود.

    از منظر زبانی، واژه‌ی «mayoral» نمونه‌ای از چگونگی گسترش معنایی اسم‌ها در زبان انگلیسی است. زمانی که اسمی مانند mayor با پسوندی مانند -al همراه می‌شود، تبدیل به صفتی می‌گردد که معنایی گسترده‌تر از خودِ اسم را منتقل می‌کند. در این حالت، «mayoral» تنها به شخص شهردار اشاره ندارد، بلکه به تمام آنچه به این مقام مربوط است — از سیاست‌ها و مسئولیت‌ها گرفته تا مراسم رسمی و سخنرانی‌ها — دلالت دارد. این ویژگی، واژه را برای استفاده در متون رسمی و علمی مناسب می‌سازد و به زبان ساختاری‌تر و دقیق‌تری می‌بخشد.

    در زمینه‌ی اجتماعی و فرهنگی، مفهوم «mayoral» اغلب با رهبری شهری و مدیریت عمومی پیوند دارد. زمانی که از «mayoral leadership» یا «mayoral initiative» سخن گفته می‌شود، مقصود نوعی راهبری یا طرح است که هدف آن بهبود زندگی شهری، افزایش رفاه عمومی یا تقویت هویت شهری است. شهرداران در بسیاری از جوامع نقش پررنگی در شکل‌گیری سیمای فرهنگی و اقتصادی شهر ایفا می‌کنند، بنابراین صفاتی مانند «mayoral» نه‌تنها بُعد سیاسی، بلکه بُعد اجتماعی و اخلاقی این مقام را نیز در بر می‌گیرد.

    واژه‌ی «mayoral» را می‌توان نمادی از مفهوم مسئولیت شهری دانست — مفهومی که در آن رهبری، برنامه‌ریزی و پاسخگویی به نیازهای جامعه در یک سطح محلی معنا پیدا می‌کند. در دنیای مدرن که شهرها به مراکز پویایی اقتصادی، فرهنگی و فناورانه بدل شده‌اند، «mayoral» بیش از پیش به عنوان صفتی کلیدی در توصیف نقش‌ها و تصمیم‌هایی به کار می‌رود که تأثیر مستقیم بر کیفیت زندگی مردم دارند. این واژه به ما یادآوری می‌کند که مدیریت شهری نه‌تنها اداره‌ی فیزیکی یک شهر، بلکه هدایت ارزش‌ها، فرهنگ و آینده‌ی آن است.

    ارجاع به لغت mayoral

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mayoral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mayoral

    لغات نزدیک mayoral

    • - mayonnaise
    • - mayor
    • - mayoral
    • - mayoralty
    • - mayoress
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.