Meal Ticket

ˈmiːlˈtɪkət miːlˈtɪkɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

بلیط غذا، کوپن غذا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
(عامیانه) ممر درآمد، راه کار و کاسبی، وسیله‌ی امرار معاش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد meal ticket

  1. noun source of subsistence
    Synonyms: cash cow, financial support, grubstaker, patron, staker, supporter

ارجاع به لغت meal ticket

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «meal ticket» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/meal ticket

لغات نزدیک meal ticket

پیشنهاد بهبود معانی