فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Meniscus

məˈnɪskəs məˈnɪskəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    menisci

توضیحات

شکل‌ نوشتاری دیگر این لغت در حالت جمع: meniscuses

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کالبدشناسی مینیسک (قطعه‌ای خمیده از غضروف درون مفصل بدن) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The meniscus helps distribute weight evenly across the knee joint.
- مینیسک به توزیع یکنواخت وزن در سراسر مفصل زانو کمک می‌کند.
- Athletes are at a higher risk of meniscus injuries due to sudden movements.
- ورزش‌کاران به‌دلیل حرکات ناگهانی، بیشتر در معرض آسیب مینیسک قرار دارند.
noun countable
فیزیک خمودگی سطح مایع، انحنای سطح مایع (گوژی یا کاوی سطح مایع)
- Surface tension is responsible for the formation of a meniscus in narrow tubes.
- کشش سطحی، عامل تشکیل خمودگی سطح مایع در لوله‌های باریک است.
- The shape of the meniscus depends on the balance between adhesive and cohesive forces.
- شکل انحنای سطح مایع به تعادل بین نیروهای چسبندگی و هم‌بستگی بستگی دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد meniscus

  1. noun (anatomy) a disk of cartilage that serves as a cushion between the ends of bones that meet at a joint
    Synonyms:
    semilunar cartilage

ارجاع به لغت meniscus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «meniscus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/meniscus

لغات نزدیک meniscus

پیشنهاد بهبود معانی