فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Midterm

ˈmɪdtɜrːm ˌmɪdˈtɜːm

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

میان دوره‌ای، نیمسالی، در وسط نیمسال یا ترم تحصیلی

midterm exams

امتحانات میان‌ترم

adjective noun

(عامیانه) امتحان وسط نیم سال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Our midterms begin next week.

هفته‌ی دیگر آزمون‌های میان نیم‌سالی ما آغاز می‌شوند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد midterm

  1. noun an examination administered in the middle of an academic term
    Synonyms:
    midterm exam midterm examination

ارجاع به لغت midterm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «midterm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/midterm

لغات نزدیک midterm

پیشنهاد بهبود معانی