Milky

    ˈmɪlki ˈmɪlki
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more milky

    • صفت عالی:

      most milky

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    پر از شیر، شیری، شیری‌رنگ، شیردار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - a milky liquid
    - آبگونه‌ی شیرفام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد milky

    1. adjective white, cloudy
      Synonyms:
      cloudy whitish clouded opaque milky-white pearly frosted opalescent alabaster lacteous lacteal opaline lactescent
      Antonyms:
      black dark blackish

    ارجاع به لغت milky

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «milky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/milky

    لغات نزدیک milky

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه