آخرین به‌روزرسانی:

Frosted

ˈfrɒːstɪd ˈfrɒstɪd

سوم‌شخص مفرد:

frosts

وجه وصفی حال:

frosting

معنی

adjective

پوشیده از شبنم یخ‌زده ،یخ‌زده، سرمازده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد frosted

  1. adjective
    Synonyms:
    frostlike frost-covered frosty-faced hoar-frosted semidiaphanous

سوال‌های رایج frosted

وجه وصفی حال frosted چی میشه؟

وجه وصفی حال frosted در زبان انگلیسی frosting است.

سوم‌شخص مفرد frosted چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد frosted در زبان انگلیسی frosts است.

ارجاع به لغت frosted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frosted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frosted

لغات نزدیک frosted

پیشنهاد بهبود معانی