به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Module

ˈmɑːdʒuːl ˈmɒdjuːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    modules

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    اندازه‌گیری، حدود، حوزه، گنجایش، طرح، نقشه کوچک، واحد اندازه‌گیری، مقیاس مدل، نمونه، قسمتی از سفینه فضایی، اتاقک
  • noun countable
    پیمانه، واحد
    • - module specification
    • - (کامپیوتر) مشخصات فنی پیمانه
    • - a 4- inch module
    • - یک معیار چهار اینچی
    • - One of the astronauts went around the moon in the command module, the other went down to the surface in the lunar module.
    • - یکی از فضانوردان که در مدول فرماندهی بود ماه را دور می‌زد و دیگری که در مدول ماه‌نشین بود به سطح ماه فرود آمد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد module

  1. noun One of the inherent cognitive or perceptual powers of the mind
    Synonyms: faculty, mental faculty

ارجاع به لغت module

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «module» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/module

لغات نزدیک module

پیشنهاد بهبود معانی