به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Mono

ˈmɑːnoʊ ˈmɒnəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    monos

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective noun uncountable
    موسیقی صدای مونو، یک‌صدایی، تک‌نوا، تک‌آوا (صدایی که در یک کانال صدا گنجانده شده باشد.)
    • - The radio station only broadcasts in mono.
    • - ایستگاه رادیویی فقط به‌صورت صدای مونو پخش می‌کند.
    • - The mono recording had a crisp and clear sound quality.
    • - صدای ضبط‌شده‌ی مونو کیفیت صدای واضح و شفافی داشت.
  • abbreviation noun uncountable informal
    انگلیسی آمریکایی پزشکی مونو نوکلئوز (نوعی بیماری عفونی)
    • - Mono is easily spread through saliva.
    • - مونو نوکلئوز به‌راحتی ازطریق بزاق پخش می‌شود.
    • - My friend is still recovering from mono.
    • - دوستم هنوز در نقاهت مونو نوکلئوز است.
  • prefix
    یک، تک، واحد
    • - monorail
    • - تک‌ریل، مونوریل
    • - Monocle
    • - عینک یک‌چشمی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mono

  1. adjective Designating sound transmission or recording or reproduction over a single channel
    Synonyms: monophonic, single-channel
  2. noun An acute disease characterized by fever and swollen lymph nodes and an abnormal increase of mononuclear leucocytes or monocytes in the bloodstream; not highly contagious; some believe it can be transmitted by kissing
    Synonyms: infectious mononucleosis, mononucleosis, glandular-fever, kissing-disease

ارجاع به لغت mono

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mono» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mono

لغات نزدیک mono

پیشنهاد بهبود معانی