شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: monologue
سخن یا سخنرانی طولانی یکنفره، گفتار طولانی بهصورت متکلموحده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I stifled a yawn as she continued her monologue about her vacation experiences.
هنگامی که او به سخن طولانی یکنفرهی خود در مورد تجربیات خود در تعطیلات ادامه میداد، خمیازهام را فرو خوردم.
He was used to talking in monologue.
او عادت داشت متکلموحده باشد.
سینما و تئاتر مونولوگ، تکگویی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The actor delivered a powerful monolog that left the audience in tears.
این بازیگر تکگویی محکمی را ارائه داد که تماشاگران را به گریه انداخت.
The character's monologue revealed her innermost thoughts and fears.
مونولوگ این کاراکتر، درونیترین افکار و ترسهای او را آشکار کرد.
ادبی نوشتاری که بهصورت تکگویی نوشته شده است
The author's latest work was a monolog that offered a deep exploration of the human psyche.
تازهترین اثر این نویسنده تکگوییای بود که کاوش و شناسایی عمیقی از روان انسان ارائه میکرد.
Her poems were monologues about unrequited love.
اشعار او تکگوییهایی دربارهی عشق یکطرفه بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «monolog» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/monolog