به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Monolog

ˈmɑːnəlɑːɡ ˈmɒnlɒɡ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: monologue

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    سخن یا سخنرانی طولانی یک‌نفره، گفتار طولانی به‌صورت متکلم‌وحده
    • - I stifled a yawn as she continued her monologue about her vacation experiences.
    • - هنگامی که او به سخن طولانی یک‌نفره‌ی خود در مورد تجربیات خود در تعطیلات ادامه می‌داد، خمیازه‌ام را فرو خوردم.
    • - He was used to talking in monologue.
    • - او عادت داشت متکلم‌وحده باشد.
  • noun countable
    سینما و تئاتر مونولوگ، تک‌گویی
    • - The actor delivered a powerful monolog that left the audience in tears.
    • - این بازیگر تک‌گویی محکمی را ارائه داد که تماشاگران را به گریه انداخت.
    • - The character's monologue revealed her innermost thoughts and fears.
    • - مونولوگ این کاراکتر، درونی‌ترین افکار و ترس‌های او را آشکار کرد.
  • noun countable
    ادبی نوشتاری که به‌صورت تک‌گویی نوشته شده است
    • - The author's latest work was a monolog that offered a deep exploration of the human psyche.
    • - تازه‌ترین اثر این نویسنده تک‌گویی‌ای بود که کاوش و شناسایی عمیقی از روان انسان ارائه می‌کرد.
    • - Her poems were monologues about unrequited love.
    • - اشعار او تک‌گویی‌هایی درباره‌ی عشق یک‌طرفه بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت monolog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «monolog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/monolog

لغات نزدیک monolog

پیشنهاد بهبود معانی