تبدیل کردن، تبدیل شدن (به شکل یا چیزی دیگر)، تغییر شکل دادن، تغییر شکل یافتن، دگردیس کردن، دگردیس شدن
The caterpillar morphed into a beautiful butterfly.
کاترپیلار به پروانهای زیبا تبدیل شد.
The artist used different colors to morph the painting into a stunning masterpiece.
این هنرمند از رنگهای مختلف برای تبدیل نقاشی به شاهکاری خیرهکننده استفاده کرد.
تغییر شکل (تدریجی)، استحاله
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The city has undergone a morph.
شهر دستخوش تغییر شکل شده است.
The butterfly is a beautiful morph.
پروانه نمونهای از استحالهای زیبا است.
کلمهی «morph» در زبان فارسی به «تغییر شکل دادن» یا «تحول یافتن» ترجمه میشود.
این واژه در زبان انگلیسی به معنای تبدیل یک چیز به شکل یا حالت دیگر است و هم در زبان روزمره و هم در علوم مختلف کاربرد دارد. «Morph» نشاندهندهی فرآیندی است که در آن ویژگیها، ظاهر یا ساختار یک شیء، موجود زنده یا تصویر به تدریج تغییر میکند و به شکل دیگری درمیآید.
در علوم زیستی، «morph» کاربرد گستردهای دارد. بهعنوان مثال، در زیستشناسی مولکولی و ژنتیک، اصطلاح «morph» برای اشاره به تغییرات شکل و فرم موجودات زنده به کار میرود. این تغییرات ممکن است در سطح ظاهری، رفتاری یا حتی ژنتیکی رخ دهند. موجودات زنده اغلب بر اساس شرایط محیطی، فصلی یا نیازهای بقا دچار تغییر شکل میشوند و این توانایی سازگاری، نمونهای از کاربرد طبیعی واژهی «morph» است.
در دنیای فناوری و گرافیک، «morphing» به فرآیند تغییر تدریجی یک تصویر یا شیء دیجیتال به شکل دیگر گفته میشود. این تکنیک در فیلمسازی، انیمیشن و بازیهای رایانهای بسیار پرکاربرد است و امکان ایجاد جلوههای بصری خلاقانه و واقعگرایانه را فراهم میکند. برای نمونه، چهرهی یک شخصیت میتواند به آرامی به چهرهی شخصیت دیگری تبدیل شود و این فرآیند با نام «morph» شناخته میشود.
از منظر زبانی و ادبی، «morph» میتواند به معنای تغییر تدریجی در رفتار، شخصیت یا شرایط نیز به کار رود. در متون داستانی یا شاعرانه، نویسندگان از این واژه برای بیان تحولات روانی یا روحی شخصیتها استفاده میکنند. بهعنوان مثال، توصیف شخصیتی که از ترس به شجاعت یا از غم به شادی تغییر مییابد، میتواند با استفاده از «morph» به شکلی شاعرانه و گویا بیان شود.
«morph» واژهای است که مفهوم تغییر، تحول و سازگاری را منتقل میکند. این کلمه نشان میدهد که جهان پیرامون ما همواره در حال تغییر است و موجودات، اشیاء و حتی ایدهها میتوانند شکل و حالت خود را بر اساس شرایط و نیازها دگرگون کنند. «Morph» یادآور این واقعیت است که تحول، بخشی طبیعی و ضروری از زندگی و خلاقیت انسان است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «morph» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/morph