فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Move In

muv ɪn muːv ɪn

گذشته‌ی ساده:

moved in

شکل سوم:

moved in

سوم‌شخص مفرد:

moves in

وجه وصفی حال:

moving in

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

(به خانه یا محل کار جدید) نقل‌مکان کردن، اسباب‌کشی کردن، اثاث‌کشی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

After the renovation, they decided to move in immediately.

بعداز بازسازی، آن‌ها تصمیم گرفتند که بلافاصله به خانه‌ی جدید نقل‌مکان کنند.

We're excited to move in and start a new chapter of our lives.

ما هیجان‌زده‌ایم که به خانه‌ی جدید برویم و فصل جدیدی از زندگی‌مان را آغاز کنیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They will move in to their new office next week.

آن‌ها هفته‌ی آینده به دفتر جدیدشان اسباب‌کشی خواهند کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد move in

  1. phrasal verb to begin to occupy a place as a home or place of work; to start living in or using a building, apartment, or office

ارجاع به لغت move in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «move in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/move-in

لغات نزدیک move in

پیشنهاد بهبود معانی