فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

MRI

ˌemɑːrˈaɪ ˌemɑːrˈaɪ

توضیحات:

MRI مخفف عبارت Magnetic Resonance Imaging است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation noun uncountable

پزشکی اِم‌آر‌آی، تصویربرداری پرتومغناطیسی (یک روش تصویربرداری پزشکی است که با استفاده از یک میدان مغناطیسی قوی و امواج رادیویی، تصاویر بسیار دقیقی را از اندام‌های بدن تولید می‌کند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The MRI results confirmed that there was no brain damage.

نتایج MRI تایید کردند که هیچ آسیب مغزی وجود ندارد.

The hospital's MRI machine was upgraded to provide clearer images.

دستگاه اِم‌آر‌آی بیمارستان برای ارائه‌ی تصاویر واضح‌تر ارتقا یافت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

After the MRI, the radiologist reviewed the images carefully.

پس از MRI، رادیولوژیست تصاویر را به‌دقت بررسی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد MRI

  1. noun a system for producing electronic pictures of the organs inside a person's body, using radio waves and a strong magnetic field
    Synonyms:
    magnetic resonance imaging

ارجاع به لغت MRI

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «MRI» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mri

لغات نزدیک MRI

پیشنهاد بهبود معانی