آخرین به‌روزرسانی:

Neuroscience

ˌnʊroʊˌsaɪəns ˈnjʊərəʊˌsaɪəns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

علم عصب‌شناسی، پی‌شناسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I love reading books related to neuroscience.

من عاشق خواندن کتاب‌های مرتبط با علوم عصب‌شناسی هستم.

Neuroscience research on monkeys.

تحقیق عصب‌شناسی بر میمون‌ها.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت neuroscience

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neuroscience» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/neuroscience

لغات نزدیک neuroscience

پیشنهاد بهبود معانی