فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Non-cooperation

    ˌnɑːnkoʊɑːpəˈreɪʃn ˌnɒnkəʊɒprˈeɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت در انگلیسی آمریکایی: noncooperation

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    عدم همکاری، امتناع از همکاری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - Her non-cooperation made teamwork difficult for the rest of the staff.
    - عدم همکاری او کار گروهی را برای بقیه‌ی کارکنان سخت کرده بود.
    - The suspect’s non-cooperation prolonged the investigation.
    - امتناع مظنون از همکاری، روند تحقیق را طولانی‌تر کرد.
    - Noncooperation in a relationship can lead to mistrust and distance.
    - در رابطه، عدم همکاری می‌تواند به بی‌اعتمادی و فاصله منجر شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد non-cooperation

    1. noun the refusal to work with or assist someone
      Antonyms:
      cooperation

    ارجاع به لغت non-cooperation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «non-cooperation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/non-cooperation

    لغات نزدیک non-cooperation

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه