Non-member

    ˌnɑːnˈmembər ˌnɑːnˈmembər ˌnɒnˈmembə ˌnɒnˈmembə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      non-members

    توضیحات

    این لغت به شکل nonmember نیز نوشته می‌شود.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    غیرعضو (کسی یا چیزی که عضو سازمان یا گروهی نباشد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The non-member sat quietly in the corner of the meeting room.
    - او که عضو نبود، به‌آرامی در گوشه‌ای از اتاق جلسه نشسته بود.
    - As a non-member, she couldn't access the exclusive benefits offered by the club.
    - به‌عنوان یک غیرعضو، او نمی‌توانست به مزایای انحصاری ارائه‌شده توسط باشگاه دسترسی داشته باشد.
    - The non-member expressed interest in joining after hearing about the event.
    - فردی که عضو نبود، پس‌از شنیدن در مورد این رویداد ابراز علاقه کرد که به آن بپیوندد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد non-member

    1. noun a person or thing that is not a member of an organization or group, a person or organization that has not officially joined a particular group

    ارجاع به لغت non-member

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «non-member» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/non-member

    لغات نزدیک non-member

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند