Nonsignificant

ˌnɑn.səɡˈnɪ.fə.kənt ˌnɒnsɪɡˈnɪf.ɪ.kənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌اهمیت، کم‌اهمیت، ناچیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The difference in test scores between the two groups was nonsignificant.
- تفاوت نمرات آزمون بین دو گروه ناچیز بود.
- There was a nonsignificant decrease in crime rates after implementing the new policing strategy.
- پس‌از اجرای استراتژی جدید پلیسی، میزان جرم و جنایت کاهش ناچیزی داشت.
adjective
غیرمعنادار، بی‌معنی، غیرمعین، نامعلوم
- The study found a nonsignificant correlation between age and income level.
- این مطالعه نشان داد که بین سن و سطح درآمد رابطه‌ی نامعلومی است.
- a nonsignificant test
- یک آزمون غیرمعنادار
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت nonsignificant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nonsignificant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nonsignificant

لغات نزدیک nonsignificant

پیشنهاد بهبود معانی