یک تخته کم داشتن، عقل درستوحسابی نداشتن، باهوش نبودن، خُل بودن، احمق بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The way she argued her points made it clear that she was not playing with a full deck.
نحوهی استدلال او برای نظراتش بهوضوح نشان داد که او عقل درستوحسابی ندارد.
When he suggested that we swim in the ocean during a storm, I realized he was not playing with a full deck.
وقتی او پیشنهاد داد که موقع طوفان در اقیانوس شنا کنیم، متوجه شدم که یک تخته کم دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «not playing with a full deck» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/not-playing-with-a-full-deck