امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Not Say A Word

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation
یک کلمه هم نگفتن، سکوت کردن، لام تا کام حرف نزدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He didn't say a word during the entire meeting.
- او در طول جلسه یک کلمه هم نگفت.
- She was so shocked that she couldn't say a word.
- او آنقدر شوکه شده بود که نمی‌توانست یک کلمه هم بگوید.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت not say a word

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «not say a word» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/not-say-a-word

لغات نزدیک not say a word

پیشنهاد بهبود معانی