فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Nutritionist

nuːˈtrɪʃnɪst njuːˈtrɪʃnɪst

شکل جمع:

nutritionists

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

متخصص تغذیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

I scheduled an appointment with the nutritionist to discuss my dietary needs.

قرار ملاقاتی با متخصص تغذیه گذاشتم تا در مورد نیازهای غذایی‌ام صحبت کنم.

The nutritionist explained how certain foods can impact overall health and well-being.

متخصص تغذیه توضیح داد که چگونه برخی غذاها می‌توانند بر سلامت و تندرستی کلی تأثیر بگذارند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nutritionist

  1. noun a specialist in the study of nutrition
    Synonyms:
    dietitian dietician

ارجاع به لغت nutritionist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nutritionist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nutritionist

لغات نزدیک nutritionist

پیشنهاد بهبود معانی