با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Oc

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • abbreviation
    (off-center) خارج از مرکز، غیرعادی، متفاوت
    • - OC design of the logo
    • - طراحی متفاوت لوگو (=نشان‌واره)
    • - the OC positioning of the basketball hoop
    • - موقعیت خارج از مرکز حلقه‌ی بسکتبال
  • abbreviation
    (ارتش) (officer candidate) کاندیدای افسری
    • - She was the first female OC to graduate from the academy.
    • - او نخستین کاندیدای افسری زن بود که از آکادمی فارغ‌التحصیل شد.
    • - The OC's family was proud of his decision to serve his country.
    • - خانواده‌ی این کاندیدای افسری به تصمیم او برای خدمت به کشورش افتخار می‌کردند.
  • abbreviation
    (on course) در مسیر موردنظر، طبق برنامه
    • - OC performance
    • - عملکرد طبق برنامه
    • - The captain confirmed that the ship was OC.
    • - کاپیتان تأیید کرد که کشتی در مسیر موردنظر است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت oc

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oc» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oc

لغات نزدیک oc

پیشنهاد بهبود معانی