(off-center) خارج از مرکز، غیرعادی، متفاوت
OC design of the logo
طراحی متفاوت لوگو (=نشانواره)
the OC positioning of the basketball hoop
موقعیت خارج از مرکز حلقهی بسکتبال
(ارتش) (officer candidate) کاندیدای افسری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was the first female OC to graduate from the academy.
او نخستین کاندیدای افسری زن بود که از آکادمی فارغالتحصیل شد.
The OC's family was proud of his decision to serve his country.
خانوادهی این کاندیدای افسری به تصمیم او برای خدمت به کشورش افتخار میکردند.
(on course) در مسیر موردنظر، طبق برنامه
OC performance
عملکرد طبق برنامه
The captain confirmed that the ship was OC.
کاپیتان تأیید کرد که کشتی در مسیر موردنظر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «oc» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oc