فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

On The Verge Of Death

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

در آستانه‌ی مرگ، در شرف مرگ، رو به موت، در لحظات پایانی عمر، درحال جان دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The soldier was on the verge of death when help arrived.

سرباز در آستانه‌ی مرگ بود که کمک از راه رسید.

The wounded bird was on the verge of death, yet it struggled to breathe.

پرنده‌ی زخمی درحال جان دادن بود، اما هنوز برای نفس کشیدن تقلا می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد on the verge of death

  1. collocation in a state so critical or serious that death is imminent or very likely to happen soon

ارجاع به لغت on the verge of death

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «on the verge of death» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/on-the-verge-of-death

لغات نزدیک on the verge of death

پیشنهاد بهبود معانی