آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Orbiter

American: ˈɔːrbɪtər British: ˈɔːbɪtə

معنی orbiter

noun

(کسی یا چیزی که وارد مدار می‌شود) مدارگرای، پرگاره‌گرای

noun

(ماهواره یا سفینهی فضایی) مدارپیما، پرگارهپیما

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد orbiter

  1. noun man-made equipment that orbits around the earth or the moon
    Synonyms:
    satellite artificial-satellite

ارجاع به لغت orbiter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «orbiter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/orbiter

لغات نزدیک orbiter

پیشنهاد بهبود معانی