فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Oscilloscope

əˈsɪləskoʊp əˈsɪləskəʊp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    اسیلوسکوپ، نوسان‌نما
    • - I need an oscilloscope to troubleshoot this circuit.
    • - برای عیب‌یابی این مدار نیاز به اسیلوسکوپ دارم.
    • - The oscilloscope displayed a clear waveform on its screen.
    • - اسیلوسکوپ شکل موج مشخصی را روی صفحه‌ی نمایشش نشان داد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد oscilloscope

  1. noun Electronic equipment that provides visual images of varying electrical quantities
    Synonyms: scope, cathode-ray oscilloscope, j-scope, harmonograph, cro, oscillometer, seismometer, vibrograph

ارجاع به لغت oscilloscope

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oscilloscope» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oscilloscope

لغات نزدیک oscilloscope

پیشنهاد بهبود معانی