آخرین به‌روزرسانی:

Oscilloscope

əˈsɪləskoʊp əˈsɪləskəʊp

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

اسیلوسکوپ، نوسان‌نما

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

I need an oscilloscope to troubleshoot this circuit.

برای عیب‌یابی این مدار نیاز به اسیلوسکوپ دارم.

The oscilloscope displayed a clear waveform on its screen.

اسیلوسکوپ شکل موج مشخصی را روی صفحه‌ی نمایشش نشان داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد oscilloscope

  1. noun electronic equipment that provides visual images of varying electrical quantities
    Synonyms:
    scope cro cathode-ray oscilloscope oscillometer vibrograph harmonograph j-scope seismometer

ارجاع به لغت oscilloscope

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oscilloscope» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oscilloscope

لغات نزدیک oscilloscope

پیشنهاد بهبود معانی