اسیلوسکوپ، نوساننما
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I need an oscilloscope to troubleshoot this circuit.
برای عیبیابی این مدار نیاز به اسیلوسکوپ دارم.
The oscilloscope displayed a clear waveform on its screen.
اسیلوسکوپ شکل موج مشخصی را روی صفحهی نمایشش نشان داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «oscilloscope» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oscilloscope