ناسازگار با الگوی رفتاری معمول، بهدور از شخصیت، ناسازگار با خلقوخو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His decision to quit his job was out of character.
تصمیم او برای ترک شغلش ناسازگار با الگوی رفتاری معمول او بود.
She's usually a calm person, but her behavior at the party was out of character.
او معمولاً آدم آرامی است اما رفتارش در مهمانی بهدور از شخصیت [او] بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «out of character» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/out-of-character