فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Out Of Breath

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

از نفس افتادن، نفس نفس زدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

After running a marathon, I was completely out of breath

بعد از دو ماراتن، کاملاً از نفس افتادم.

Climbing up the steep hill left me out of breath.

بالا رفتن از تپه‌ی شیب‌دار باعث شد نفس نفس بزنم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد out of breath

  1. adverb gasping for breath
    Synonyms:
    short of breath breathless panting winded short-winded dyspneic

ارجاع به لغت out of breath

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «out of breath» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/be-out-of-breath

لغات نزدیک out of breath

پیشنهاد بهبود معانی