فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Overarching

ˌoʊvɚˈɑːrtʃɪŋ ˌəʊvərˈɑːtʃɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
برجسته، غالب، مهم، عمده، جامع، فراگیر، گسترده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Their overarching objective is to create a safer, more dynamic society.
- هدف عمده‌ی آن‌ها ایجاد جامعه‌ای امن‌تر و پویاتر است.
- We need an overarching strategy to address the environmental crisis.
- برای مقابله با بحران زیست‌محیطی، به استراتژی فراگیری نیاز داریم.
- There’s an overarching narrative that connects all the stories in the book.
- روایتی جامع وجود دارد که همه‌ی داستان‌های کتاب را به هم پیوند می‌دهد.
adjective
مشرف، فرازنده، سایه‌گستر، گسترده، پوشاننده (وابسته به ساختارهایی که به‌صورت قوسی‌شکل یا پل‌مانند در بالا قرار می‌گیرند)
- The overarching branches of the tree created a natural canopy.
- شاخه‌های گسترده‌ی درخت، سایبانی طبیعی ایجاد کرده بودند.
- The couple sat under an overarching bower, enjoying the shade and the sweet scent of the flowers.
- آن زوج زیر سایه‌بانی قوسی‌شکل نشستند و از سایه و بوی خوش گل‌ها لذت بردند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت overarching

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overarching» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overarching

لغات نزدیک overarching

پیشنهاد بهبود معانی