فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Overwhelmingly

ˌoʊ.vɚˈhwɛlm.ɪŋ.li əʊ.vəˈwɛlm.ɪŋ.li

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌شدت، شدیداً، زیاد، بسیار

His kindness and generosity were overwhelmingly appreciated by those around him.

اطرافیانش مهربانی و سخاوت او را به‌شدت تحسین کردند.

The smell of freshly baked bread was overwhelmingly delicious.

بوی نان تازه‌پخته‌شده به‌شدت مطبوع بود.

adverb

اکثراً، عمدتاً، غالباً، اغلب، اکثریت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The company's employees were overwhelmingly female.

کارکنان شرکت اکثراً خانم بودند.

He was overwhelmingly kind to children.

او عمدتاً با بچه‌ها مهربان بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overwhelmingly

  1. adverb incapable of being resisted
    Synonyms:
    irresistibly overpoweringly

ارجاع به لغت overwhelmingly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overwhelmingly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overwhelmingly

لغات نزدیک overwhelmingly

پیشنهاد بهبود معانی