بهشدت، شدیداً، زیاد، بسیار
His kindness and generosity were overwhelmingly appreciated by those around him.
اطرافیانش مهربانی و سخاوت او را بهشدت تحسین کردند.
The smell of freshly baked bread was overwhelmingly delicious.
بوی نان تازهپختهشده بهشدت مطبوع بود.
اکثراً، عمدتاً، غالباً، اغلب، اکثریت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company's employees were overwhelmingly female.
کارکنان شرکت اکثراً خانم بودند.
He was overwhelmingly kind to children.
او عمدتاً با بچهها مهربان بود.
کلمهی «overwhelmingly» در زبان فارسی به «بهطور قاطع»، «غالباً»، «بهشدت» یا «بهشدت زیاد» ترجمه میشود.
زمانی که از واژهی overwhelmingly استفاده میکنیم، معمولاً میخواهیم شدت و بزرگی یک وضعیت یا احساس را نشان دهیم. این واژه اغلب برای بیان موقعیتی به کار میرود که در آن یک حالت یا نتیجه آنقدر قوی و برجسته است که جای تردید باقی نمیگذارد. برای نمونه، وقتی میگوییم «the proposal was overwhelmingly accepted» منظور این است که پیشنهاد تقریباً با اکثریت کامل یا بدون مخالفت جدی پذیرفته شده است. بنابراین، overwhelming در این کاربرد به جنبهی عظمت و فراگیری اشاره دارد.
از نظر عاطفی و روانی، overwhelmingly میتواند به تجربههای انسانی نیز مربوط شود. وقتی فردی میگوید «I felt overwhelmingly happy» به این معناست که شادی او تنها یک احساس ساده نیست، بلکه حالتی است که سراسر وجود او را فرا گرفته است. در نقطهی مقابل، ممکن است کسی بگوید «I was overwhelmingly sad» تا بیان کند که غم او عمیق، سنگین و غیرقابل چشمپوشی بوده است. در هر دو حالت، این واژه شدت عاطفهای را نشان میدهد که فراتر از تجربههای روزمره است.
در زبان رسمی و علمی، overwhelmingly اغلب در نتایج و آمار به کار گرفته میشود. مثلاً در گزارشها یا تحقیقات، ممکن است گفته شود «the data overwhelmingly supports the hypothesis» یعنی دادهها با قدرتی بسیار زیاد فرضیه را تأیید میکنند. در چنین کاربردی، این واژه به پژوهشگر یا خواننده اطمینان میدهد که نتیجهی مورد نظر تنها بر پایهی نمونههای محدود یا شواهد اندک نیست، بلکه پشتوانهای محکم و گسترده دارد.
از جنبهی فرهنگی و اجتماعی، overwhelmingly میتواند برای نشان دادن حمایت جمعی یا اکثریتی به کار رود. وقتی گروهی از مردم overwhelmingly در جهت یک انتخاب یا تصمیم حرکت میکنند، به این معناست که اختلافنظرها کماهمیت شده و هماهنگی یا اجماع قابل توجهی شکل گرفته است. این واژه بهنوعی نماد وحدت یا قدرت اکثریت است و در چنین بافتی، بار معنایی مثبتی دارد.
در سطح استعاری نیز، overwhelmingly میتواند بیانگر وضعیتی باشد که فرد در برابر آن احساس ناتوانی یا کوچکی میکند. درست همانطور که امواج دریا میتوانند قایقی کوچک را در بر بگیرند، گاهی تجربههای انسانی، چه مثبت و چه منفی، چنان قوی و گستردهاند که فرد خود را تحت تأثیر شدید آنها میبیند. از این منظر، overwhelmingly یادآور عظمت نیروهایی است که بر زندگی ما حاکم میشوند و ما را درگیر شدتی ورای توان معمولی میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «overwhelmingly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overwhelmingly