آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Papilla

pəˈpɪlə pəˈpɪlə

معنی papilla | جمله با papilla

noun

پت، نوک پستان، برآمدگی نوک‌دار، برآمدگی کوچک، پاپیل، پستانک، زائده بافتی ریشه پر و موی سر و بدن و امثال آن، استطاله بافتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the papillae on the surface of the tongue

برجستگی‌های کوچک (پستانچه‌های) روی سطح زبان

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت papilla

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «papilla» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/papilla

لغات نزدیک papilla

پیشنهاد بهبود معانی