فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Paralympian

ˌperəˈlɪmpiən ˌpærəˈlɪmpiən

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ورزش ورزش‌کار پارالمپیکی، شرکت‌کننده در مسابقات پارالمپیک، پارالمپین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The Paralympian trained tirelessly for years to reach the podium.

این ورزش‌کار پارالمپیکی سال‌ها خستگی‌ناپذیرانه تمرین کرد تا به سکو برسد.

The Iranian Paralympian overcame great obstacles to achieve success.

آن پارالمپین ایرانی برای رسیدن به موفقیت موانع بزرگی را پشت‌سر گذاشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Iranian Paralympians serve as role models, challenging stereotypes and inspiring others with disabilities to pursue their dreams.

ورزش‌کاران پارالمپیکی ایرانی به‌عنوان الگو عمل می‌کنند؛ آنان کلیشه‌ها را به چالش می‌کشند و به دیگر افراد معلول انگیزه می‌دهند تا رویاهایشان را دنبال کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت Paralympian

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «Paralympian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/paralympian

لغات نزدیک Paralympian

پیشنهاد بهبود معانی