با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Passivate

ˈpæsəˌveɪt ˈpæsɪveɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    (فلزکاری) روکش‌گذاری کردن
    • - The chemist passivated the metal surface to prevent corrosion.
    • - شیمی‌دان برای جلوگیری از زنگ‌زدگی سطح فلز را روکش‌گذاری کرد.
    • - The manufacturer passivates the metal parts to improve their durability.
    • - تولیدکننده بخش‌های فلزی را برای افزایش دوامشان روکش‌گذاری می‌کند.
  • verb - transitive
    غیرفعال کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت passivate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «passivate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/passivate

لغات نزدیک passivate

پیشنهاد بهبود معانی