شکل جمع:
patchersوصلهکار، وصلهپینهکار
The patcher gave new life to the worn-out jeans.
وصلهکار به شلوارجینهای فرسوده زندگی جدیدی بخشید.
The patcher mended the torn fabric with colorful patches.
وصلهکار پارچهی پارهشده را با تکههای رنگارنگ تعمیر کرد.
کامپیوتر پچر (نرمافزاری که برای اصلاح، بهروزرسانی یا تغییر کدهای نرمافزارها یا سیستمعاملها طراحی میشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After installing the patcher, the application ran much smoother.
پساز نصب پچر، برنامه بسیار روانتر اجرا شد.
I need to download the latest version of the patcher for the game.
باید آخرین نسخهی پچر را برای این بازی بارگیری کنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «patcher» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/patcher