با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Pda

ˌpiː diː ˈeɪ ˌpiː diː ˈeɪ ˌpiː diː ˈeɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun abbreviation countable
کامپیوتر (مخفف) Personal Digital Assistant دستیار دیجیتالی، کامپیوترهایی قابل حمل و کوچک با صفحات لمسی هستند که اطلاعاتی مانند نام، آدرس، شماره تلفن و تاریخ جلسات در آن ذخیره می‌شود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Smart phones combine today's mobile phone with a PDA to create a so-called smart device.
- تلفن های هوشمند ترکیبی از تلفن همراه امروزی است که با یک دستیار دیجیتالی شخصی ترکیب می کنند تا به اصطلاح یک دستگاه هوشمند ایجاد کنند.
- Fellow passengers lean over to see what he's playing on the tiny screen of his handheld PDA.
- همسفران خم می‌شوند تا ببینند او در صفحه نمایش کوچک دستیار دیجیتالی دستی‌اش چه بازی می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pda

  1. noun A lightweight consumer electronic device that looks like a hand-held computer but instead performs specific tasks; can serve as a diary or a personal database or a telephone or an alarm clock etc.
    Synonyms: personal digital assistant, personal-organizer, personal organiser, organizer, organiser

ارجاع به لغت pda

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pda» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pda

لغات نزدیک pda

پیشنهاد بهبود معانی