قارچزده، قارچی
The old tree trunk was covered in pecky spots.
تنهی درخت کهنسال با لکههای قارچی پوشیده شده بود.
The artist used pecky wood to create a striking sculpture that highlighted environmental themes.
این هنرمند برای ساخت مجسمهای خیرهکننده که مضامین محیطی را برجسته میکند، از چوبهای قارچزده استفاده کرد.
سوراخسوراخ، پوسیده، چروکیده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a pecky old tree
درخت کهنسال و سوراخسوراخ
The pecky corn was unsuitable for making popcorn.
ذرت چروکیده برای تهیهی ذرت بوداده نامناسب بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pecky» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pecky