امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Permanent Residency

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun
اقامت دائمی، اقامت دائم (حق سکونت نامحدود فرد خارجی در کشوری دیگر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- She applied for obtaining permanent residency in Canada last year.
- او سال گذشته برای اقامت دائمی کانادا اقدام کرد.
- Many students seek permanent residency after completing their studies.
- بسیاری از دانشجویان پس‌از اتمام تحصیلات خود به‌دنبال اقامت دائم هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد permanent residency

  1. noun a person's immigration status in a country that allows them to live and work there indefinitely

ارجاع به لغت permanent residency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «permanent residency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/permanent-residency

لغات نزدیک permanent residency

پیشنهاد بهبود معانی