شکل جمع:
permanent residentsمقیم دائمی، مقیم، دارندهی اقامت دائمی (فردی غیرتبعهای که مجاز به اقامت دائمی و زندگی قانونی در کشوری خارجی است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She became a permanent resident after living in the country for five years.
پساز پنج سال زندگی در این کشور، مقیم دائمی شد.
Being a permanent resident allows her to work without restrictions.
مقیم بودن به او اجازه میدهد که بدون محدودیت کار کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «permanent resident» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/permanent-resident