امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Permeation

ˌpɜːrmɪˈeɪʃn̩ ˌpɜːmɪˈeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

نفوذ، تراوش، نشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد permeation

  1. noun act of entering
    Synonyms:
    diffusion seepage osmosis saturation
  1. noun mutual penetration; diffusion of each through the other
    Synonyms:
    diffusion pervasion interpenetration suffusion

ارجاع به لغت permeation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «permeation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/permeation

لغات نزدیک permeation

پیشنهاد بهبود معانی