شکل جمع:
pet-sittersمراقب حیوان خانگی (هنگامی که صاحب آن در خانه حضور ندارد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My neighbor's daughter works as a pet-sitter.
دختر همسایهام به عنوان مراقب حیوان خانگی کار میکند.
I hired a professional pet-sitter to take care of my cat.
مراقب حرفهای برای نگهداری از گربهام استخدام کردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pet-sitter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pet-sitter