آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Pi

paɪ paɪ

شکل جمع:

pis

معنی pi | جمله با pi

noun verb - transitive adverb

حرف شانزدهم الفبای یونانی، نسبت پیرامون به قطر دایره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The earthquake turned the china dishes into a pi.

زلزله ظروف چینی را تبدیل به توده‌ی در‌هم‌ریخته‌ای کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pi

  1. noun someone who can be employed as a detective to collect information
    Synonyms:
    private-detective private-investigator private eye operative shamus sherlock
  1. noun the scientist in charge of an experiment or research project
    Synonyms:
    principal investigator
  1. noun An antiviral drug used against HIV; interrupts HIV replication by binding and blocking HIV protease; often used in combination with other drugs
    Synonyms:
    protease-inhibitor
  1. verb
    Synonyms:

سوال‌های رایج pi

شکل جمع pi چی میشه؟

شکل جمع pi در زبان انگلیسی pis است.

ارجاع به لغت pi

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pi» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pi

لغات نزدیک pi

پیشنهاد بهبود معانی