هرزهخواری، پایکا (میل غیرطبیعی انسان یا حیوان به خوردن موادی مانند گچ یا خاکستر و غیره که خورده نمیشوند)
The doctor diagnosed her with pica disorder.
پزشک تشخیص داد که او به اختلال هرزهخواری مبتلا است.
The child's pica is concerning to the parents.
پایکای کودک برای والدین نگرانکننده است.
پایکا، دوازدهپوینتی (اندازهی چاپ)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The designer used pica size for the headings in the brochure.
طراح از اندازهی پایکا برای سرفصلهای بروشور استفاده کرده است.
The pica font made the text look bold and clear.
فونت دوازدهپوینتی باعث شد که متن برجسته و واضح به نظر برسد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pica» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pica