با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pillared

ˈpɪlərd ˈpɪləd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ستون‌دار
- The museum's main exhibit room featured a stunning array of pillared statues.
- اتاق اصلی نمایشگاه موزه دارای مجموعه‌ای خیره‌کننده از مجسمه‌های ستون‌دار بود.
- The ruins of an ancient pillared temple stood tall against the desert landscape.
- ویرانه‌های یک معبد باستانی ستون‌دار در برابر منظره‌ی بیابان قد علم بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pillared

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pillared» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pillared

لغات نزدیک pillared

پیشنهاد بهبود معانی