فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Pion

American: ˈpaˌjɑːn British: pion
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (فیزیک اتمی) پیون
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pion

  1. noun A meson involved in holding the nucleus together; produced as the result of high-energy particle collision
    Synonyms: pi-meson

ارجاع به لغت pion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pion

لغات نزدیک pion

پیشنهاد بهبود معانی