شبیه ماهی، ماهیوار، ماهیمانند، ماهیشکل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The restaurant had a beautiful ambiance with its piscine decor.
رستوران با دکور ماهیشکلش، فضای زیبایی داشت.
The piscine odor of the seafood market lingered in the air.
بویی شبیه به ماهی از بازار غذاهای دریایی در هوا پخش شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «piscine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/piscine