فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Pneumatic

nuːˈmæt̬ɪk njuːˈmætɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective
    بادی، هوایی، هوادار، پرباد، کار‌کننده با هوای فشرده
    • - pneumatic tyres
    • - (اتومبیل و غیره) تایر بادی
    • - pneumatic brakes
    • - ترمز بادی
    • - pneumatic drill
    • - مته‌ی فشاری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pneumatic

  1. adjective Of or relating to air
    Synonyms: airy, atmospheric, breezy, aerial, curvaceous, ethereal, voluptuous

ارجاع به لغت pneumatic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pneumatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pneumatic

لغات نزدیک pneumatic

پیشنهاد بهبود معانی