موبهمو، جزءبهجزء، نکتهبهنکته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The teacher went through the lesson point by point, making sure no detail was overlooked.
معلم درس را موبهمو مرور کرد تا مطمئن شود که هیچ جزئیاتی نادیده گرفته نشده است.
He outlined his plan point by point, leaving no room for confusion.
او طرح خود را جزءبهجزء ترسیم کرد و جایی برای سردرگمی باقی نگذاشت.
She explained her argument point by point to ensure everyone understood her reasoning.
او استدلال خود را نکتهبهنکته توضیح داد تا مطمئن شود که همه استدلال او را درک کردهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «point by point» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/point-by-point