فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Polarized

ˈpoʊləraɪzd ˈpəʊləraɪzd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دو‌قطبی‌شده، دو‌دسته‌شده، دچار شکاف، درگیر دو‌دستگی (تقسیم‌شده به دو گروه کاملاً مخالف)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The inheritance dispute polarized the siblings.
- دعوا بر سر ارث، خواهر و برادرها را دچار دودستگی کرده بود.
- Political discourse has become so polarized that compromise seems impossible.
- گفت‌و‌گوی سیاسی به‌قدری دو‌قطبی‌شده است که رسیدن به توافق تقریباً ناممکن به نظر می‌رسد.
- The country has become polarized over the new immigration policy.
- کشور بر سر سیاست مهاجرتی جدید دچار شکاف شده است.
adjective
فیزیک قطبیده، قطبی‌شده، قطبیده‌شده، دارای قطبش، پلاریزه (وابسته به نوری که موج‌های آن تنها در جهتی مشخص نوسان دارند)
- The experiment requires a source of polarized light.
- این آزمایش به منبعی از نور قطبیده نیاز دارد.
- The microscope uses polarized light to examine crystals.
- این میکروسکوپ برای بررسی بلورها از نور پلاریزه استفاده می‌کند.
adjective
قطبیده، قطبی‌شده، قطبیده‌شده، دارای قطبش، پلاریزه (وابسته به شیشه یا ماده‌ای که با استفاده از پوششی خاص، نور بازتابی را کاهش می‌دهد)
- His sunglasses have polarized lenses.
- عینک آفتابی او دارای لنزهای پلاریزه است.
- Polarized windows are used in cars to decrease reflection.
- پنجره‌های قطبیده‌شده در خودروها برای کاهش بازتاب استفاده می‌شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت polarized

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «polarized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/polarized

لغات نزدیک polarized

پیشنهاد بهبود معانی