با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Polyglot

ˈpɑːlɪɡlɑːt ˈpɒlɪɡlɒt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    polyglots

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
چند‌زبانی، متکلم به چند زبان
- Her dream was to become a polyglot.
- خواب و خیال او این بود که چند زبانه شود.
- a polyglot Bible
- انجیل چند زبانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد polyglot

  1. noun A person who speaks more than one language
    Synonyms: linguist
  2. adjective
    Synonyms: bilingual, multilingual, polyglottic, polylingual, learned in languages, diglottic, diglot, hexaglot, panglossian

ارجاع به لغت polyglot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «polyglot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/polyglot

لغات نزدیک polyglot

پیشنهاد بهبود معانی