فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Porcelain

ˈpɔːrslɪn ˈpɔːslɪn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

پرسلان، چینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

She carefully placed the delicate porcelain figurine on the shelf.

مجسمه‌ی چینی ظریف را با دقت روی قفسه گذاشت.

The antique shop had a beautiful collection of porcelain vases.

آنتیک‌فروشی کلکسیون زیبایی از گلدان‌های پرسلان داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد porcelain

  1. noun
    Synonyms:
    ceramic ceramic(s) china earthenware enamel enamelware crackleware

ارجاع به لغت porcelain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «porcelain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/porcelain

لغات نزدیک porcelain

پیشنهاد بهبود معانی