Potentiometer

pəˌtenʃiˈɒmɪtər pəˌtenʃiˈɒmɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    نیروسنج برق، توان‌سنج ولتاژ برق
  • noun
    پتانسیل سنج، مقسم ولتاژ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد potentiometer

  1. noun A resistor with three terminals, the third being an adjustable center terminal; used to adjust voltages in radios and TV sets
    Synonyms: pot

ارجاع به لغت potentiometer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «potentiometer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/potentiometer

لغات نزدیک potentiometer

پیشنهاد بهبود معانی