بهطور بیثبات، بهطور لرزان، بهطور متزلزل، بهطور ناپایدار، بهطور ناامن، بهطور خطرناک، بهطور نامطمئن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The car was parked precariously near the cliff.
ماشین بهطرزی ناامن در نزدیکی صخره پارک شده بود.
The bricks were stacked precariously and could collapse at any moment.
آجرها بهشکلی متزلزل چیده شده بودند و هر لحظه ممکن بود فرو بریزند.
The company's future looks precariously uncertain due to the ongoing economic crisis.
آیندهی شرکت بهدلیل بحران اقتصادی جاری، بهطور خطرناکی نامطمئن به نظر میرسد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «precariously» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/precariously