Presidential

ˌprezɪˈdenʃl ˌprezɪˈdenʃl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more presidential
  • صفت عالی:

    most presidential

معنی

B2
وابسته به ریاست جمهور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد presidential

  1. adjective Befitting a president
    Antonyms: unpresidential
  2. adjective
    Synonyms: official, regulatory, of the chief executive

ارجاع به لغت presidential

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «presidential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/presidential

لغات نزدیک presidential

پیشنهاد بهبود معانی